زیباترین پیامهای صبح بخیر به همسر
تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۱۶۰۱۱۰
فراروـ صبح بخیر گفتن با یک پیام عاشقانه هرچندکوتاه و ساده باشد، میتواند به شما و همسرتان برای کل روز انرژی بدهد. علاوه بر این برای غافلگیر کردن همسرتان با پیامی عاشقانه چه بهانهای بهتر از شروع یکی روز جدید در کنار او؟ بنابراین متن صبح بخیر عاشقانه میتواند آغازی برای یک روز پر از عشق، امید و سرزندگی باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
صبح یعنی بوی گل مریم که سراسر شب را پر کرده بود
و حالا با نوازش حس بویاییات بیدارت میکند
صبح یعنی آغاز، آغاز یک عبور و دریچه یک سلام
گوش کن! در نبض کودکانه صبح این راز برکت است که مینوازد
به حرکت سلام کن عشقم ********
تقدیم به همسر عزیزم
در صبح من تو بهترین اتفاقی
من قدردانم؛ زیرا اولین چیزی که در صبح میبینم
و آخرین چیزی که در شب میبینم تو هستی
ازت ممنونم روز خوبی داشته باشی
********
شاید من شاهزاده سوار بر اسب سفید نباشم
اما همیشه با تمام وجودم کنارت میمانم
و برایت میجنگم
صبحت بخیر بانوی زیبای من ********
با تبسمهای گرمت صبح من آغاز شد
صبح آمد خندهات جاریست، لبخندت بخیر
صبح را برای تو لطیف آرزو میکنم
مانند گلهای بهاری که استنشاق کنی
و سیر نشوی از آن…
صبحت بخیر زندگیم ********
یک صبح بخیر قشنگ یک دعای ناب از عمق جان
تقدیم به کسی که جنسش از کیمیاست
عهدش از وفاست و مهرش پر از صفاست
حسابش از همه جداست
سلام صبح بخیر عشقم
********
گل شبنم خورده زیبای مـن سلام
دنیایم را پر از عطر دل انگیز اطلسیهای مهربانیت کن
همه نگاهم بـه سخاوتِ دستانِ توست
تا سبد سبد گلِ عشق و اشتیاق را
در دستان مهربانت بگذارم
********
صبح یعنی
تو بخندی و دلم باز شود
پلک بگشایی و از نو غزل آغاز شود
صبح یعنی …
که دلم گرم نگاهت باشد
آسمان، عشق، زمین با تو همآواز شود
صبح بخیر عشقم
********
این همه فاصله
اما من صبح بخیرهایت را میخواهم
تو مکرر تکرار کن
صبح یعنی عشق
و عشق یعنی سلامتی تو
و سلامتی تو یعنی قشنگی این دنیا…
و من امروز دنیایی قشنگ آرزو دارم…
سلام گلم! صبحت بخیر و شادی
********
روز من رسما آغاز نخواهد شد
تا زمانی که صبح بخیر و دوستت دارم را به تو بگویم
عزیزم! صبحت بخیر، دوستت دارم
********
هر صبحی که با تو هستم فوقالعاده شگفتانگیز است
عشق و خوشبختیایی که کنار تو احساس میکنم
انرژی بیش از حدی برای سراسر روز به من میدهد
صبحت بخیر عشقم
خیلی دوستت دارم ********
نمیدانم عاشق تو هستم
یا عاشق صبح بخیرهایت
هرچه هست
باز هم عاشقتر از هر روز شدهام
صبح بخیر عزیزترینم!
اعتراف میکنم دیروز کمتر از امروز دوستت داشتم
مرا ببخش و عشق بینهایتم را بپذیر ********
هر صبح با بزرگترین واقعیت زندگیم از خواب بیدار میشوم:
عشقِ به تو
صبح بخیر عشقم! ******** صبح آمد
دفتر این زندگی را باز کن
زیستن را با سلام تازهای آغاز کن
روز تازه، فکر تازه
راه تازه پیش گیر
عاشقی را با کلام تازهای آواز کن
صبح زیبایت بخیر ********
باز هم صبح فرا رسید
صبحی بهتر از صبحهای دیگر.
زیرا که امروز
یک روز بیشتر از صبحهای گذشته با عشق تو زیستهام
صبحت بخیر عزیزم
********
گرمای دستان تو
نوشیدن یک فنجان قهوه تلخ صبحگاهی
که با نگاه تو شیرین میشود
تمام چیزی است که آرزوی آن را دارم …
صبح بخیر عشقم ******** صبحی دیگر رسید و من در انتظار تو چشم میگشایم
و دلم لبریز است از دیدن خورشید جانم
تا جان ببخشد و ذوب کند یخهای کسالت و اندوه را
تو با چشمانت زندگی و شادی را برایم به ارمغان میآوری
ساده میآیی و پرشکوه و چه میدانی از غوغا و بلوایی که برپا میکنی در دلم
چشانم سخت تو را میجویند ای جاری زلال ای تابیده بر دلت مهر
و من باز هم از دستانت شکوفه مهربانی میچینم امروز
صبح بخیر عزیزم
********
خدا هر روز صبح زنگ بیدار باش را میزند!
خورشید میتابد و شهر خمیازه میکشد
گلها رو به سوی تو میکنند و شاداب میشوند
سلام گل همیشه بهارم!
صبحت بخیر
********
برای صبح شدن نه به خورشید نیاز است نه خندههای باد
تو که چشمها را باز کنی و مو هایت که پریشان بشود
زندگی عاشقانه طلوع خواهد کرد! ********
هر صبح گلدانی خالیست
و هر گلدان را گلی واجب
و امروز هم مثل همیشه
وجود نازنین توگل گلدان من است
سلام زیباترین گل خدا
صبحت بخیر ********
روزگارت بخیر عزیزم! من شاید نباشم
تو اما هر روز صبح پنجره قلبت را باز کن
و دوستت دارمها را و صبحت بخیرها را
و مراقب خودت باشها را نفس بکش
سپردهام به آسمان، سپردهام به صبح که به تو بگویند:
صبح بخیر ********
تو دلیل طلوع خورشیدی، تو بهانهای هستی
تا هر روز صبح پرندهها آواز بخوانند
صبح زیبای امروزت بخیر عزیزم! ********
نابترین زمزمه همین صبح بخیرهایت است
که مرا از خود بیخود میکند
من به اشتیاق لبخند تو صبح میشوم
بخند، خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی
تا صبحم بخیر شود
صبحت بخیر عشقم!
تقدیم به دنیایم هر صبح خدا یک غزل از دفتر عشق است
سرسبزترین مثنوی از منظر عشق است
هر صبح سلامی به گل روی تو زیبا
چون یاد گل روی تو یادآور عشق است
صبح بخیر عشقم!
******** آفتاب که زد
وعده ما اولین پیادهرو به صرف کمی آرامش و لبخند
وعده ما سخت نگرفتن و تکتک ثانیهها را زیستن
وعده ما به همه چیز عشق ورزیدن
وعده ما اولین پیادهرو، اولین سلام…
به امید طلوع آفتاب سلامتی
سلام صبح بخیر عزیزم…
********
ملکـــــــــه زیبایــــــیها!
صبح از راه رسیده
اما درخشش تو برای من
از نور خورشید صبحگاهی نیز حیاتیتر است
از خواب بیدار شو عشقم!
و مثل هر روز بدرخش
********
امروز فرصت دوباره با تو بودن است
فرصت دیدن لبخندهای تو که زیباترین لبخند دنیاست
و لمس دستانت که پر از آرامش است
امروز من پر از شادی و آرامش است
صبح بخیر شادی بخش لحظههای من
امروز عاشقترم، عاشقتر از تمام روزهای قبل
هر روز تو را دیدن و عاشقتر شدن خوشبختی من است
صبح بخیر عشق من
********
هر صبح که میآید به انتظار بیدار شدنت آرام و قرار ندارم
تا چشم باز کنی و زندگی را برایم دوباره از نو بسازی
درست مثل آفتابگردانها که هر روز صبح از شوق دیدار با خورشید
سر از پا نمیشناسند تا غرق در زیبایی و شکفتن شوند…
صبح بخیر عشق من! ******** روزی دیگر و صبحى دیگر و عشقی تازهتر از دیروز با تو
تو اى نازنین لبریز از حس و از عشق
گلهای وحشی کویر خیالم همه تقدیم تو باد
صبحت بخیر نازنین ********
تو را چون جان شیرین دوست میدارم
که چون دریا دلت پاک است
سلامت میکنم ای عشق
سلامت میکنم ای دردانه نایاب
برایم بهترینی
صبح بارون خوردهات عاشقانه باد
سلام زیباترین گل خدا…
صبحت بخیر ********
سلام گل همیشه بهارم، نوبرانه فصل دلتنگیهایم سلام!
سلام به تو که دلیل دل بیتابی منی و وجودت عطر آگینترین گل هستی
در این صبح باز چشم به افق چشمانت دوختهام تا کی طلوع کنی برایم
صبحت پر از شادی و خوشی
********
صدای گامهای تو
ضربان زندگی من است
با من راه بیا با تو تشنه زنده بودنم
سلام صبح بخیر دلیل بودنم
********
هر روز صبح که چشم میگشایی
یعنی قرار است که باشی
یعنی هنوز باید نقشت را در این صحنه شگفت زندگی بازی کنی
یعنی هنوز فرصت داری تا زندگی کنی
و هر روزی جدید میتواند آغازی جدید باشد …
نگاهی نو
حضوری نو
تجربهای نو
برای تو
امروزت را زندگی کن …
********
صبحت بخیر زیبایم!
ساعت امروز را به وقت عاشقی کوک کن
این صبح لبخندهایت را روی مدار خوشبختی تنظیم کن
نفسهایت را با بوی مهربانی آغشته کن
و صبح را زیبا آغاز کن
صبح قشنگتون بخیر
********
سلام من به بهترین، عزیزترین، قشنگترین
بذار بگم تنهاترین فرشته روی زمین
صبحت بخیر ********
فرقی نمیکند خورشید در وسط آسمان باشد یا پشت ابر
خورشید که ملاک صبح بودن نیست
همینکه تو چشمهایت را باز کنی
از هر صبحی صبحتر است
خورشید نازم! صبحت بخیر ********
صبح زمانیست که تو بیدار میشوی …
ساعت من به وقت چشمان تو تنظیم است!
صبحت بخیر ******** ریتم خندههایت را دوست دارم
تو بین تمام آدمها
در این کره خاکی
تافته جدا بافتهای
لبخند بزن نفس من
صبحت بخیر..
********
همدم شبهای بیقراریام! سلام
صبحت پر از انوار طلایی عشق
صبحت بخیر باشد
امیدوارم روزت را با یک دنیا امید
یک بغل آرزو و یک عالمه انرژی مثبت شروع کنی ********
صبح بخیر ای عشق گل چهره من!
صبح بخیر ای آنکه روشنی میبخشی
به زمین با آفتابی تازه
صبح بخیر ای تو که همواره
در انتظار دیدار خورشیدی
صبح بخیر ********
آرامش صدای تو مثل آرامش صدای دریاست
و من چقدر خوشبختم که هر روز
با صدای زیبای تو از خواب بیدار میشوم
صبح بخیر مهربانم! ********
در این صبح زیبا هم خدا هست
آفتابِ مهربانی ارزانی پلک گشودهات
همهمۀ پرندگان ِنیکبختی
شادیبخش بامدادت
صبحت بخیر و عالی
و روزت سرشار از شادی عشقم
********
آرزو میکنم که خورشید بودم
تا میتوانستم هر صبح هنگامی که بیدار میشوی
صورتت را به آرامی نوازش کنم
صبح بخیر ملکه من ********
روی خوش زندگی همین است
همین که کسی باشد صبح را بخیرکند
شب را آرام پای فنجان چایت باشد
و ظرفهای روی میز را زوج کند
واقعاً چقدر زیبا میشود
وقتی به جای تشکر میگویی: دوستت دارم
صبحت بخیر همسر مهربانم!
********
هر روز صبح دوست داشتنت
تازه میشود مثل بوی سنگک تازه
مثل عطر چای
روز از نو دوست داشتنت از نو
********
صبح بخیر تمام دل بستگیام
صبح بخیر امید فردا
صبح بخیر تمام سهم من از دنیا!
منبع: فرارو
کلیدواژه: پیام عاشقانه دوستت دارم بخیر عزیزم روز صبح صبحت بخیر باز کن صبح یعنی عاشق تر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۱۶۰۱۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرک کشیدن در موبایل همسر باعث قتل شد
مرد جوانی که به اتهام قتل زن مورد علاقهاش مقابل چشم رهگذران در خیابان دستگیر شده مدعی است فقط میخواسته گوشی تلفن همراه او را وارسی کند.
به گزارش مشرق، ۲۶ فروردین امسال، صدای درگیری و فریادهای زن و مردی جوان در یکی از خیابانهای شمال تهران توجه رهگذران را به خود جلب کرد. رهگذران که شاهد درگیری بودند، ناگهان با صحنه تلخ و عجیبی مواجه شدند.
مرد جوان گوشی تلفن همراهی در دست داشت و زن جوان با اصرار از او میخواست گوشیاش را پس بدهد اما در یک لحظه مرد عصبانی دست به جیب شد و با بیرون آوردن یک چاقو ضربات متعددی به زن جوان زد و پا به فرار گذاشت.شاهدان بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتند و زن جوان به بیمارستان منتقل شد اما ۱۹ ضربه چاقو او را به کام مرگ کشاند. گزارش قتل زن جوان به بازپرس سالار صنعتگر اعلام شد و تیم جنایی تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری عامل جنایت آغاز کردند.
هویتی برای قاتل
با حضور کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل، مشخص شد محل سکونت زن جوان چند خیابان پایینتر از محل قتل بوده است. یکی از شاهدان در تحقیقات گفت: زن جوان اصرار داشت که گوشی تلفن همراهش را از قاتل بگیرد اما او ممانعت میکرد و میخواست محتویات داخل گوشی را ببیند. به همین دلیل مقتول به دنبال مرد جوان میدوید و فریاد میکشید.
خیلی زود محل زندگی مقتول و خانوادهاش شناسایی شد و در تحقیقات از آنها مشخص شد مقتول مدتی قبل از همسرش جدا شده و با فرزندش زندگی میکرده است. مدتی قبل او با مردی به نام پژمان آشنا شد.
اما بعد از چند ماه زن جوان تصمیم به جدایی گرفت اما مرد جوان موافق جدایی نبود. با این اطلاعات احتمال ارتکاب قتل از سوی پژمان قوت گرفت و کارآگاهان با دریافت عکس وی و نشان دادن به شاهدان ماجرا مطمئن شدند که قتل از سوی او رخ داده است.
همچنین کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل درگیری تصاویر ضارب را بدست آوردند که با تطبیق عکسی که از پژمان در دست داشتند، تأیید میکرد که او قاتل فراری است.
دستگیری در شمال
با شناسایی هویت قاتل، تیم تحقیق راهی محل زندگی او شدند، اما مرد جوان آنجا را ترک و فرار کرده بود. تحقیقات برای شناسایی متهم ادامه داشت تا اینکه رد او در یکی از شهرهای شمالی کشور بدست آمد. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، پس از هماهنگیهای قضایی، راهی محل مخفیگاه متهم شده و او را بازداشت کردند.
متهم پس از انتقال به پایتخت، به قتل ناخواسته زن جوان اعتراف کرد. پژمان، برای تکمیل تحقیقات به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت به اداره آگاهی منتقل شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
نمیدانستم مرتکب قتل شدهام
مرد جوان که به اتهام قتل بازداشت شده، مدعی است پس از ضربه زدن به زن جوان و هنگام فرار از اینکه زن مورد علاقهاش به قتل رسیده بود، اطلاع نداشته و بعد از دستگیری متوجه شده است.
با مقتول چطور آشنا شدی؟
۵ ماه قبل در یکی از خیابانهای شمال تهران با او آشنا شدم. رابطهمان اوایل در حد تلفن و پیامک بود، اما کم کم قرار ملاقاتها شروع شد و مدام همدیگر را میدیدیم. به خودم که آمدم متوجه شدم او را خیلی دوست دارم و او همان زنی است که سالها دنبالش بودم.
با این همه علاقه چرا او را به قتل رساندی؟
قصدم کشتن نبود. اصلاً نمیدانستم که او را کشتهام. وقتی او را زدم و فرار کردم نگران حالش بودم اما جرأت نمیکردم تماس بگیرم.
میدانستم پلیس در تعقیبم است و میترسیدم که لو بروم از طرفی هراس این را داشتم که بشنوم او کشته شده است.
چرا تلفنش را گرفته بودی؟
شک کرده بودم. رابطه ما خیلی خوب بود اما از یک هفته قبل از قتل همه چیز تغییر کرد. رفتارش سرد شده بود و تلفنهایم را پاسخ نمیداد. از هر ۱۰ پیام یک پیام را جواب میداد. پیگیر رفتارش شدم و او گفت که دیگر نمیخواهد با من ادامه دهد و خواست که با او تماس نگیرم.
چرا؟
خودم هم نمیدانم، رابطهمان خوب بود و حتی قرار بود با هم ازدواج کنیم. اما یک دفعه تغییر کرد، احساس میکردم شخص دیگری وارد زندگیاش شده است و باید به این موضوع پی میبردم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
به مقابل خانهاش رفتم و از او خواستم گوشی تلفن همراهش را بدهد تا آن را بررسی کنم. تصور میکردم اگر پای شخص سومی در این میان باشد، بیشک پیامها یا تماسهایش را در گوشی میبینم. اما او نمیخواست تلفنش را ببینم و زمانی که گوشی او را به زور گرفتم، تا چند خیابان آن طرفتر دنبالم آمد.
چرا چاقو داشتی؟
چاقو را بردم تا او را بترسانم و بتوانم گوشی تلفن همراهش را بگیرم و با بدست آمدن رمز گوشی، وارد آن شوم و بفهمم که آیا به من خیانت کرده است یا خیر.
چند ضربه به او زدی؟
نمی دانم، خیلی عصبانی بودم. پلیس میگوید که ۱۹ ضربه زدهام. آن زمان چون حالم را نمیفهمیدم، به یاد ندارم چند ضربه زدهام.
منبع: روزنامه ایران